به گزارش خبرنگاران، انگار یک نفر با او در حال صحبت بود اما هر وقت که والدین او در اتاق را باز می کردند دخترشان را تک و تنها با عروسکش در اتاق می دیدند. چند روزی گذشت تا اینکه اوضاع بدتر شد، شبها از اتاق دخترک صدای جیغ و داد شنیده می شد، انگار یک نفر در اتاق را باز و بسته می کرد. وقتی کارآگاه ارواح قدم به خانه گذاشت فقط یک چیز را مقصر اصلی همه این ماجراها می دانست و آن عروسک بی جان دخترک بود.

ژولیت

آنا صاحب عروسکی به نام ژولیت است. این عروسک قرنهاست که در خانواده آنها دست به دست می چرخد. هر یک از زنان خانواده دو فرزند به دنیا می آورد یک دختر و یک پسر. همواره پسری که به دنیا می آید در روز سوم از دنیا می رود و در این زمان است که اعضای خانواده ادعا می نمایند روح پسرک مرده وارد جسم ژولیت شده است، یعنی وارد جایی که ارواح دیگر پسرهای خانواده نیز در آنجا حضور دارند.

هدیه عجیب

اد و لورن وارن زوجی بودند که روی حوادث خارق العاده تحقیق می کردند، یکی از حوادثی که آنها درباره اش تحقیق می کردند خانه روح زده آمیتی ویل بود که همه ساکنان آن ادعا می کردند ارواح در آنجا رفت و آمد می نمایند. اکنون تمام وسایلی که این زوج در طول تحقیقات خود جمع آوری کردند در موزه ای به نام وارن نگهداری می گردد. یکی از معروف ترین این وسایل عروسکی به نام آنابل است که داستانی عجیب و باورنکردنی دارد.

سال 1970، ماریا کارلوس به یک مغازه عروسک فروشی رفت. او یک عروسک راجدی آن را که شخصیت معروف کارتونی بود برای دخترش دونا که در کالج درس می خواند خرید. دونا که از این عروسک بسیار خوشش می آمد، آن را با خودش به آپارتمانش برد اما طولی نکشید که او و هم اتاقی اش ادعا کردند که شاهد اتفاق های عجیب و غریبی بوده اند که در اطراف عروسک رخ می داده است.

آنها مدعی بودند که عروسک به خودی خود حرکت می نموده و گاهی اوقات در اتاق دیگری آن را پیدا می نموده اند، در حالیکه هیچکس عروسک را از جایش تکان نداده بود. دونا و دوستش بارها کاغذ پاره هایی را در گوشه و کنار خانه پیدا کردند که روی آن با دستخطی بچگانه خط خطی شده بود، حتی یک بار آنها مدعی شدند که عروسک را در حالی دیده اند که روی پاهای پارچه ای اش ایستاده است.

دخترها که از این همه اتفاق عجیب و غریب بسیار ترسیده بودند یک احضار نماینده روح را خبر کردند، احضار نماینده روح به دو دختر جوان گفت که عروسک متعلق به دختربچه ای بوده که در یک آپارتمان مرده است. به گفته احضار نماینده روح، نام دختر آنابلا بوده و او دلش می خواسته با دونا و هم اتاقی اش بماند.

دخترها به ناچار پیشنهاد آنابلا را قبول کردند اما از آن به بعد اتفاقات عجیب و غریب در آپارتمان بیشتر شد، حتی یک بار زنی که در خانه مهمان بود ادعا کرد که عروسک به او حمله نموده و به سروصورت او چنگ انداخته است.

با چنین اتفاقی، دونا تصمیم گرفت با زوج کارآگاه ارواح به نام های اد و لورن وارن تماس بگیرد. این کارآگاهان بعد از مدتی تحقیق اعلام کردند که عروسک به وسیله روح یک کودک تسخیر نشده بلکه یک روح خبیث آن را تسخیر نموده و برای اینکه به دخترها نزدیک گردد نامش را به دروغ آنابلا گفته و خودش را یک کودک معرفی نموده است. دخترها عروسک را به وارن دادند و او هم آن را در یک جعبه شیشه ای گذاشت و به موزه فرهنگ کانکتیکت برد. وقتی عروسک در موزه به نمایش در آمد، آن را در جعبه ای گذاشته بودند که در پایین آن این نوشته به چشم می خورد: اخطار! در جعبه را باز نکنید.

اوکیکو و موهای اسرارآمیز

اوکیکو عروسکی ژاپنی است که موهای کوتاهی دارد اما موهایش همواره رشد می نماید و بلند می گردد. این عروسک متعلق به دختری به همین نام بود که همواره با آن بازی می کرد، از سال 1938 عروسک اوکیکو در معبد ماننجی نگهداری می گردد. به گفته راهبان معبد، این عروسک 40 سانتیمتری با آنکه موهای کوتاهی دارد اما هر از گاهی موهایش بلند می گردد و طول آن حتی تا 25 سانتیمتر می رسد. راهبه ها می گویند که آنها چندین بار موهای عروسک را کوتاه نموده اند اما هر بار دوباره بلند شده است.

آنها مدعی هستند که این عروسک را پسر 17 ساله ای به نام ایکیچی سوزوکی در سال 1918 در یک نمایشگاه خریداری نموده تا آن را به خواهر دو ساله اش اوکیکو هدیه دهد. اوکیکو عروسکش را بسیار دوست داشته و هر روز با آن بازی می نموده است اما یک سال بعد اوکیکو به شدت بیمار شده و جان باخته است.

بعد از آن ماجرا، خانواده اوکیکو عروسک را در محل مناسبی به یادگار قرار دادند و هر روز به یاد اوکیکو در کنار عروسک دعا می کردند، مدتی بعد آنها متوجه شدند موهای عروسک بلند شده است و این از دید آنها نشانه آن بود که روح دخترک، عروسک را تسخیر نموده است. سال 1938 خانواده اوکیکو، خانه شان را عوض کردند و عروسک را به معبد سپردند، اما هیچکس نمی داند که چرا موهای اوکیکو بلند می گردد و حتی دانشمندان با آزمایش موهای عروسک اعلام نموده اند که نمونه موهای او بسیار شبیه موهای دخترک مرده است.

عروسک وودو زامبی

عروسک وودو زامبی در نیواورلئان واقع شده است. این عروسک به وسیله حراجی اینترنتی ای بی فروش رفته است. عروسکی که خریداران خود را شوکه می نماید. آخرین مشتری ای که این عروسک را خریداری کرد، ادعا کرد که چون قانون نگهداری از آن را رعایت ننموده، در دام این عروسک روح زده گرفتار شد. به این زن گفته شده بود که نباید عروسک را از جعبه اش بیرون بیاورد اما او این دستور را رعایت نکرد و با بیرون آوردن عروسک اتفاق های ناگواری برای او رخ داد.

او ادعا می کرد که عروسک مثل یک زامبی به او حمله می نموده و شبها او را راحت نمی گذاشته است و به همین دلیل مدام کابوس می دیده است. زن چندین بار سعی نموده بود عروسک را به وسیله حراجی اینترنتی به فروش برساند اما هر وقت که بسته عروسک به در خانه رسانده می شد صاحب تازه جعبه خالی را تحویل می گرفت و عروسک در خانه پیدا می شد به این ترتیب زن خاتمه مجبور شد عروسک را به یک شکارچی ارواح بدهد تا از آن برای همواره مراقبت کند.

پوپا شبیه صاحبش

دهه 1920 عروسکی شبیه دخترکی ایتالیایی ساخته شد که دقیقا شبیه خودش بود. لباس های عروسک دقیقا شبیه لباس های همیشگی صاحبش بود و حتی موهای او از سر صاحبش گرفته شده بود. نام این عروسک پوپا بود. صاحب پوپا ادعا می کرد که عروسک با او صحبت می نماید و تا زمان مرگش روی این حرف خود ایستاده بود. یک روز وقتی خانواده زن عکس های او را نگاه می کردند متوجه شدند که پوپا در عکس کاملا شبیه یک موجود زنده است.

سال 2005 پوپا را در یک محفظه شیشه ای گذاشتند ولی با وجود این، صاحب عروسک ادعا می کرد که این عروسک را هر از گاهی بیرون دیده است که اشیای اطراف خود را حرکت می دهد. به گفته شاهدان، چهره پوپا هر از گاهی تغییر می نماید و گاهی اوقات خودش را به شیشه می کوبد تا او را بیرون بیاورند.

تد دلقک

تد نام عروسک دلقکی است که به ادعای صاحبش روح زده است. ارنست - صاحب تد- می گوید از وقتی که تد را در خانه نگهداری می نماید صداهای عجیب و غریبی مانند جیغ و دادهای بازی بچگانه را می شنود. به ادعای ارنست، تد دلقک، گاهی اوقات حرکت می نماید.

او می گوید حتی برای اینکه مطمئن گردد اشتباه نمی نماید، یک بار این عروسک را گوشه ای از اتاق گذاشته و آنجا را ترک نموده است اما وقتی به اتاق برگشته متوجه شده که تد چند وجبی با جایی که در آن قرار داشته فاصله گرفته است.

رابرت روح زده

سال 1906، خدمتکار خانواده ثروتمند ایگن اوتو که جادوی سیاه تمرین می کرد، به پسر خانواده به نام رابرت عروسکی هدیه داد که آن را رابرت صدا می زدند. ایگن در کودکی همواره با این عروسک خاص بازی می کرد، والدینش همواره صدای او را و بعلاوه یک صدای عجیب دیگر را حین بازی می شنیدند اما تصور می کردند رابرت صدایش را تغییر داده و به جای عروسک حرف می زند.

عروسک رابرت یکی از روح زده ترین عروسک های دنیا به شمار می رود. به ادعای همسایه ها، وقتی هیچیک از اعضای خانواده اوتوها در خانه نبودند، عروسک از یک پنجره به سمت پنجره دیگر خانه می رفت، آنها مدعی بودند که بارها شاهد آن بوده اند که صدای خنده وحشتناکی از عروسک به گوش می رسیده است.

اعضای خانواده هم ادعا می کردند که با چشم های خودشان دیده اند که عروسک از یک اتاق به سمت اتاق دیگر می دویده است. آنها بعلاوه مدعی بودند که خیلی از شب ها رابرت ناگهان فریاد می کشیده و وقتی چراغ اتاق را روشن می نموده اند در کمال ناباوری می دیده اند که صندلی اتاق واژگون شده و رابرت در تختخوابش به شدت ترسیده است.

به گفته اعضای خانواده، رابرت کوچولو در چنین مواقعی همواره به عروسک رابرت اشاره می نموده و می گفته است کار اوست. حتی مهمان های خانه نیز ادعا نموده اند که عروسک رابرت آنها را نگاه می نموده و به آنها چشمک می زده است. در سال 1974، وقتی رابرت از دنیا رفت عروسک او در انباری رها شد تا اینکه یک نفر خانه را خرید. خانواده تازه که خانه را خریده بودند یک دختر 10 ساله داشتند که صاحب تازه رابرت شد، طولی نکشید که دخترک نیز شب ها موقع خواب جیغ می کشید. دختر کوچک می گفت رابرت در اتاق راه می رود و حتی چند بار سعی نموده به او حمله کند.

عروسک کولی ها

سال 1972، کری والتون هوای شیطنت های کودکی به سرش زد و تصمیم گرفت وارد خانه متروکه ای گردد که از بچگی تا کنون از ورود به آن هراس داشت. وقتی وارد خانه شد عروسکی زیر صندلی پیدا کرد. او آن عروسک را با خودش به خانه برد و تا به امروز آن را نگه داشته است.

برخی ها می گویند عمر این عروسک که لیتا نام دارد 200 سال است و یک کولی اهل رومانی، آن را برای پسرش درست نموده و اکنون روح پسر کولی در لیتا رخنه نموده است. ادعا می گردد که لیتا هم مثل بسیاری از عروسک های روح زده، حرکت می نماید. به گفته افرادی که لیتا را در دست گرفته اند او امواجی از خودش ساطع می نماید که کاملا احساس می گردد. سر لیتا پوشیده از موهای واقعی انسان است و در فضای جمجمه اش ماده ای شبیه مغز انسان است، شاهدان می گویند که هر وقت حیوانی لیتا را می بیند سعی می نماید به او حمله کند.

منبع: سرنخ. دوهفته نامه حوادث و شگفتی ها. شنبه1 اسفند 1394.