پاسخ به پنج سوال کلیدی درباره وسواس
به گزارش مجله چایی، اضطرابی که برای فرد مبتلا ایجاد شده باعث می گردد که او به خودش شک کند و گاهی حتی این سوال برایش ایجاد گردد که آدم خطرناکی است.
تاپنس میدلتون که بازی در سریال هایی مانند آینه سیاه (بلک میرر) و جنگ و صلح فیلم هایی از جمله بازی تقلید و منک شناخته می گردد، دچار اختلال وسواس اجباری است.
تاپنس با عادت های خودساخته ای دست به گریبان است که گاهی حتی او را از بیرون رفتن از خانه باز می دارند. او گرفتار وسواس شمارش ذهنی و رفتار های کنترلی اجباری است. او همچنین فوبیایی شناخته شده به نام امتوفوبیا دارد که ترس شدید از استفراغ است. این موضوع مشغله ذهنی بیش از حد او در خصوص تمیزی را افزایش می دهد.
تاپنس میدلتون در یک برنامه رادیویی با کسانی حرف زده که آن ها نیز از اختلال وسواس رنج می برند. او در این تبادل نظر ها کوشش نموده تا جنبه های درست فهمیده نشده از این مشکل سلامت روانی را روشن کند.دکتر غزل جونز، روانشناس بالینی، اختلال وسواس را اینگونه تعریف می نماید: افکار، تصاویر، محرک ها یا تردید های ناخوانده که به میزانی باورنکردنی ایجاد اضطراب می نماید. به عنوان مثال به فرد یک بیماری مهلک (ذهنی) می دهد یا افکار نامناسب جنسی یا فکر هایی در خصوص آسیب زدن به دیگری به ذهن او می آورد.
اضطرابی که برای فرد مبتلا ایجاد شده باعث می گردد که او به خودش شک کند و گاهی حتی این سوال برایش ایجاد گردد که آدم خطرناکی است.
مولفه دیگر این اختلال، جبر ناخودمطلع یا خارج از اختیار بودن آن است. به گفته دکتر جونز پس از ظهور این افکار و تصاویر ناخوانده، بسیاری از افراد دارای اختلال وسواس احساس می نمایند که باید کاری را به طور مرتب انجام دهند (برای مثال دست هایشان را بشویند یا اجسامی را بردارند و بگذارند) تا اینکه اضطراب را خنثی نمایند یا مطمئن شوند که آن وسواس به هیچ وجه محقق نمی گردد.
این اجبار ناخواسته، وسواس را تقویت می نماید و آن به نوبه خود اضطراب را حفظ می نماید. همان گونه که تاپنس میدلتون می گوید، اختلال وسواس واقعا ربطی به مرتب کردن کتابخانه بر اساس ترتیب رنگی و بعد پست کردن عکسی روی اینستاگرام با هشتگ وسواس ندارد. باور کنید من آرزو می کردم که اینطور می بود.
اختلال وسواس می تواند به صورت های مختلف خود را نشان دهد. تاپنس میدلتون شمارش ذهنی خود را به عنوان اولین تجربه اختلال وسواس توصیف می نماید و اینکه به صورت عادت های گوناگون قابل مشاهده تری درآمد؛ از جمله چک کردن اجاق گاز و کلید های برق و خیلی دیگر از ابتدایی ترین وسیله های خانگی روزمره.
گاهی این کار های اجباری ناخواسته به طرز بسیار چشمگیری نمود می یابد.
دیوید ادم نویسنده کتاب پرفروش مردی که نمی توانست توقف کند: اختلال وسواس و همچنین کتاب داستان واقعی یک زندگی گمشده در فکر است. او داستان باورنکردنی دختر نوجوانی در اتیوپی را بازگو می نماید که از افکار ناخوانده در خصوص دیوار گلی خانه اش رنج می برد. برای رها شدن از این افکار، او واقعا تکه های دیوار را می نماید و می خورد.
دیوید اضافه می نماید: هر چقدر هم غیرعقلانی به نظر برسد، این کار باعث می گردد که او احساس بهتری داشته باشد تا دفعه بعد (که دوباره افکار ناخوانده به سراغش بیایند.) تا آخر داستان او چندین متر مربع از دیوار را خورده است. این رفتار سال ها ادامه می یابد تا اینکه او در نهایت برای درمان یاری می گیرد.
اختلال وسواس برای خود دیوید در دهه 1990 در دانشگاه آغاز شد، وقتی بدون هیچ زمینه ای فکر کرد که ممکن است مبتلا به ایدز باشد. او در خصوص چندین روش غیرمنطقی که ممکن بود از آن طریق مبتلا به ایدز گردد وسواس پیدا کرد، از جمله اینکه با زخمی شدن موقع بازی فوتبال در معرض خون قرار بگیرد.
او می گوید: بدون شوخی این مضحک است، کاملا غیرعقلانی است. از آن نوع فکر هایی است که حتی اگر بیشتر مردم هرگز آن را در نظر گرفته باشند، صرفا با این شرح آن را از ذهنشان پاک می نمایند که خب چنین چیزی اتفاق نخواهد افتاد، مگرنه؟ ، اما اختلال وسواس به شما اجازه این کار را نمی دهد. در عوض شما بر روی احتمال یک در میلیون رخ دادن چنین اتفاقی تمرکز می کنید.
رز کارترایت، از بنیانگذاران یک خیریه سلامت روان و نویسنده کتاب خالص، دارای اختلال وسواس خالص است. این اختلال شکلی از اختلال وسواس اجباری است که در آن اجبار های ناخواسته پنهان هستند. این عادت های ذهنی برای رز از افکار ناخوانده جنسی و خشونت آمیز ناشی می گردد.
اختلال وسواس می تواند به صورت های مختلف خود را نشان دهد
او شرح می دهد: فرد مبتلا به اختلال وسواس اجباری معمولاً بسیار گوش به زنگ و مطلع به تهدید های ادراکی در محیط خود است؛ بنابراین اگر شما در حال راه رفتن در خیابان باشید و کسی از کنار شما رد گردد و شما این تصویر ذهنی از هل دادن او به وسط خیابان یا ضربه زدن به سر او را داشته باشید.
برای فرد مبتلا به وسواس اجباری، این نوعی پاسخ به تهدید یا پاسخ به اضطراب را فعال خواهد نمود و حسی مانند این خواهد داشت که اوه، این چیز مربوطی است، آیا به معنای آن است که من می خواهم این کار را انجام دهم؟ بعضی ها فکر می نمایند که واقعا ممکن است آن کار را انجام داده باشند، و برمی گردند و چک می نمایند. هر بار که گرفتار اجبار های ناخواسته می شوید، باعث می شوید که آن تردید ده برابر بیشتر بازگردد.
مبتلایان اغلب در خصوص حرف زدن در باره مشکل خود اضطراب دارند
با اینکه اختلال وسواس اجباری مسئله ای است که بسیاری را از گروه های مختلف اجتماعی، فرهنگی، قومی و جنسیتی درگیر می نماید، اما وقتی پای فاش کردن مسائل سلامت روان به میان می آید، بعضی جوامع آن را مایه بدنامی می دانند.
حتی بدون چنین مانعی، مبتلایان اغلب نسبت به حرف زدن در خصوص آن اضطراب دارند و اگر اجبار های وسواسی ناخواسته در فردی درونی شده باشد اعضای خانواده اش نیز به سختی می توانند به او یاری نمایند.
دکتر جونز شرح می دهد که درمان این اختلال به شکل رفتاردرمانی شناختی (سی بی تی) انجام می گردد که شامل بحث های راهنمایی شده پیرامون افکار، باور ها و رویکرد های تاثیرگذار بر فرد مبتلا و مهارت های کنار آمدن با آن است. دکتر جونز می گوید: اگر این درمان موثر نباشد، آنگاه دارودرمانی گزینه دیگری است که باید در نظر گرفته گردد تا فرد مبتلا بیشترین بهره را از آن فرایند درمان ببرد.
برای دیوید ادم این نگرانی که ممکن است دختر تازه متولد شده اش بخشی از عادت های اختلال وسواس او را داشته باشد، وادارش کرد به دنبال درمان برود. او می گوید: برای من دوز بسیار بالایی از یک داروی ضدافسردگی تجویز شد که هنوز آن را مصرف می کنم و همچنین رفتاردرمانی شناختی به من ارائه دادند.
در خصوص اختلال، دستم را چک می کردم که مطمئن شوم خونی نیست. من اجازه دادم که اضطراب کار خودش را بکند. نظریه آن است که وقتی حس می کنید که اضطراب خودش از میان رفته است، آن گاه دفعه بعد خیلی آهسته تر به سراغ آن رفتار اطمینان بخش می روید؛ و با این کار، آن چرخه را می شکنید.
دیوید ادم فکر می نماید که به دنبال همه گیری جهانی کرونا تعداد مبتلایان به اختلال وسواس بیشتر می گردد. اما بر اساس سابقه تاریخی، چنین چیزی قابل انتظار است.
ما این را حدود یک دهه پیش با همه گیری آنفولانزای خوکی مشاهده کردیم، با مسئله آزبست ساختمانی در دهه 1960 این را دیدیم، و وقتی برای نوشتن کتابم تحقیق می کردم، فهمیدم که مردم یک قرن قبل دقیقا وسواس شبیه من را در خصوص سیفیلیس داشتند. من فکر می کنم که ما تمایلات و رفتار های اختلال وسواس را در هر شرایطی که با آن عظیم شویم بروز می دهیم.
منبع: فرادید