10 نکته فرنچایز انیمیشن داستان اسباب بازی که اصلا منطقی به نظر نمی رسد
به گزارش مجله چایی، انیمیشن داستان اسباب بازی از سال 1995 تاثیر زیادی هم بر هواداران انیمیشن و هم بر نحوه ساخت و داستان پردازی بسیاری از انیمیشن های بعد از خودش گذاشت. اگرچه این مجموعه فیلم محبوب چند سال پیش در قسمت داستان اسباب بازی 4 به خاتمه رسید، اما انتشار لایت یر (Lightyear) باعث شده است تا بار دیگر شخصیت های اصلی این فرنچایز پیروز در فکر مخاطب به یاد آورده شوند. به همین بهانه در این مطلب، از اسباب بازی های جدیدی که به طور جادویی ظاهر می شوند تا سرعت فوق العاده و عجیب آن ها در انیمیشن داستان اسباب بازی، به اتفاقاتی اشاره کردیم که منطقی به نظر نمی رسند.
داستان اسباب بازی به عنوان یک فرنچایز انیمیشنی در خصوص اسباب بازی هایی که جان دارند و با اراده خود هر کاری می نمایند، چیزهای بی شماری وجود دارد که واقعی نیستند، اما بعضی از ناهماهنگی ها را نمی توان حتی در حد انیمیشن هم نادیده گرفت. چیزهایی مانند اینکه چگونه اسباب بازی ها هرگز زمانی که جان می گرفتند و حرکت می کردند گیر نیافتادند و چگونه توانستند ماشین برانند و بسیاری نکات دیگر.
10. چرا مادر اندی از تماشا اسباب بازی های تازه تعجب نمی کرد؟
اندی اسباب بازی های مختلف و متنوعی داشت، اما به نظر می رسید که باز تنها اسباب بازی تازهی بود که مادرش به او داد. وقتی جسی، بولسی، بیگانگان و اسباب بازی های دیگر روی تخت او ظاهر می شوند، اندی به راحتی وجود آن ها را می پذیرد و هیجان زده می شود. به عنوان یک کودک، این رفتار او منطقی است، به خصوص که او به وضوح عاشق بازی با اسباب بازی های خود است.
قسمت غیر منطقی این است که مادرش تعجب نمی نماید و نمی پرسد که اسباب بازی های دیگر از کجا آمده اند. البته، این امکان وجود دارد که او همه اسباب بازی های اندی را از زمانی که می توانست با آن ها بازی کند نشناسد. مادرش تشکر او را برای اسباب بازی های تازه به این علت نادیده می گیرد که فرزندش را می شناسد و می داند که در همان لحظه اندی در حال فکر کردن به بازی هایی است که می تواند با اسباب بازی های تازهش بکند. صرف نظر از این، بی توجهی او عجیب است.
9. جان گرفتن اسباب بازی ها خیلی ترسناک است
بیشتر بچه های کوچک احتمالا رویای زنده شدن اسباب بازی هایشان را همواره در سر می پرورانند تا بتوانند مانند یک موجود زنده با آن ها بازی نمایند. تصور اینکه اسباب بازی های بی جان زنده شوند و پا را فراتر از یک وسیله و شی بی جان بگذارند، وسایل خانه را جابجا نمایند، و حتی توطئه ای علیه صاحبان خود ترتیب دهند، چیزی فراتر از یک داستان ترسناک به نظر می رسد.
در داستان اسباب بازی، ترسناک بودن این موضوع نادیده گرفته می شود. صرف نظر از این موضوع، تمامی قسمت ها باورنکردنی بوده و داستان اسباب بازی برترین فرنچایز انیمیشنی از نظر IMDb است.
8. چگونه اسباب بازی ها رانندگی با وسایل نقلیه واقعی را یاد گرفتند؟
در سرتاسر فرنچایز داستان اسباب بازی، چند کار وجود دارد که اسباب بازی ها انجام می دهند که چندان منطقی نیستند، و ظبیعتا واقعا نباید جواب دهند، اما از آنجایی که این یک فیلم انیمیشنی بچگانه است، این موضوع عملی می شود. وقتی باز و اسباب بازی های دیگر با همکاری یکدیگر کامیون پیتزا سیاره را به فرودگاه می رسانند، کوشش مشترک آن ها در تئوری می تواند کار کند، اما در واقعیت نه!
نمادین ترین صحنه بولسی در مجموعه داستان اسباب بازی زمانی است که او هواپیما را تعقیب می نماید. این یکی دیگر از مواردی بود که در هیچ شرایطی نباید نتیجه می داد. اینکه چگونه می توانست پا به پای هواپیما بدود معنی نداشت، و حتی اگر یک اسب کنترل از راه دور بود، احتمالا هنوز به مقدار کافی سریع نبود. البته سرعت او ویژگی خیلی خوبی در آن قسمت محسوب می شد، چون در غیر این صورت جسی و وودی را از دست می دادند.
7. چنگالی
وقتی اندی در انتها داستان اسباب بازی 4 اسباب بازی هایش را به طور رسمی به بانی اهدا می نماید، آن ها می توانند با همه اسباب بازی های بانی معاشرت نمایند. از آنجایی که بانی کودک خلاقی است، تعجبی نداشت که از لوازم کاردستی خود برای خلق یک دوست تازه یعنی چنگالی استفاده کند. چنگالی یکی از برترین شخصیت هایی است که بعد از قسمت اول داستان اسباب بازی معرفی گردید.
در بیشتر فیلم، او با هویت خود، که برای یک فیلم بچگانه نسبتا سنگین است، دست و پنجه نرم می نماید، زیرا فکر می نماید چون از وسایل دور ریختنی ساخته شده، زباله است. وودی سخت کوشش می نماید تا به او در درک این موضوع یاری کند که بانی او را ساخته و هدفش این است که اسباب بازی او باشد. علاوه بر بحران هویت او، بعضی از هواداران استدلال می نمایند که چنگالی باید قاشق چنگالی نامیده می شد چون در واقع یک چنگال نیست، قاشقی است با نوک چنگال شکل، اما به احتمال زیاد بانی این کلمه را نمی دانست.
6. چرا فقط شخصیت باز فکر می نماید واقعی است؟
باز معتقد است که او در واقع یک تکاور فضایی است که سعی می نماید زمانی که اسباب بازی های دیگر را برای اولین بار دیدار می نماید، زورگ را شکست دهد. چرا او چنین اعتقادی دارد کاملا روشن نیست. در فیلم سوم، او به حالت دمو تغییر می نماید و به شکل اصلی خود بازمی شود. این سوال پیش می آید که اگر او همواره در حالت آماده برای بازی بود، چرا فکر می کرد یک تکاور فضایی است؟
علاوه بر این که باز این تحول منحصر به فرد را پشت سر می گذارد، این واقعیت را نشان می دهد که فکر واقعی بودن برای هیچ یک از اسباب بازی های دیگر پیش نیامده است. منطقی است که اسباب بازی ها از رفتار او تا این حد گیج شده باشند.
5. قوانین اسباب بازی ها
یک قانون واضح در میان اسباب بازی ها وجود دارد؛ وقتی زنده شدید گیر نیافتید و ایجاد شادی برای بچه ای که صاحبتان است. به غیر از این دو قانون کاملا واضح، بقیه قوانین به طرز باورنکردنی گنگ و ناتعیینند. قانون هیچ اسباب بازی جا نمی ماند اغلب در سراسر فرنچایز زیر پا گذاشته می شود. اسباب بازی ها هم اغلب حرکت می نمایند و خود را خلاف شکلی که اندی رهایشان نموده بود قرار می دهند.
در حالی که هیچ لیست تعیینی از قوانین در میان اسباب بازی ها وجود ندارد، گاهی قوانین نانوشته ای هم می بینیم، اما متاسفانه واضح و تعیین نیستند، زیرا اسباب بازی ها معمولا هر کاری که می خواهند انجام می دهند.
4. رهبری وودی برای گروه اسباب بازی ها کمی بحث برانگیز است
در میان گروه اسباب بازی های اندی، به نظر می رسد که وودی یک رهبر غیر رسمی باشد. تنش هایی بین او و باز وجود دارد، زیرا این دو بر سر اینکه چه کسی باید رهبر واقعی باشد برترین دشمنان دوست نمای فیلم به شمار می فرایند، اما همواره وودی رهبری گروه را به دست می گیرد.
از کوشش برای خلاص شدن از شر باز گرفته تا رها کردن گروه، موارد زیادی وجود دارد که او تصمیماتی گرفته که از یک رهبر خوب بعید است. او اغلب به خاطر حسادت، ضعف و خودخواهی بیشتر از بقیه به دردسر می افتاد. وودی توانست اسباب بازی ها را کنار هم نگه دارد، اما معمولا این کار با یاری دیگران انجام می شد.
3. داستان اسباب بازی 4
سومین فیلم داستان اسباب بازی پانزده سال بعد از اولین نسخه آن ساخته شد، بنابراین در حالی که این انیمیشن فیلمی برای بچه ها است، بزرگسالانی هم وجود داشتند که بیشتر از بچه ها از انتها فیلم قدردانی کردند. تماشای جدا شدن اندی از اسباب بازی هایی که خیلی دوستشان داشت و زندگی خوبی به او دادند، دلخراش بود. این انتها بسیار تلخ و شیرین، به عنوان یک انتها خوب، عالی بود، پس اینکه چرا این فرانچایز تصمیم به ساخت فیلم چهارم گرفت هنوز یک راز است.
اگرچه داستان اسباب بازی 4 تمام اسباب بازی های این مجموعه را در خود دارد، اما به وضوح درباره انتها وودی است. وودی در ابتدا محبوب ترین اسباب بازی اندی و یکی از اصلی ترین اسباب بازی های فرنچایز بود، اما بعضی از هواداران استدلال می نمایند که فرنچایز باید همه چیز را با فیلم سوم انتها می داد.
2. چه اتفاقی برای سید افتاد؟
همه بچه ها به یک شکل با اسباب بازی ها بازی نمی نمایند، و داستان اسباب بازی به خوبی راه های مختلفی را نشان داد که بچه ها می توانند با اسباب بازی هایشان بازی نمایند. سید بچه ای بود که یکی از راه های مخرب تر برای بازی با اسباب بازی ها را انتخاب کرد. او آشکارا از اسباب بازی ها به خاطر کارهایی که با آن ها کرد می ترسید، اما این که بعد از فیلم اول چه اتفاقی برای او افتاد یک راز به جای مانده است.
وقتی وودی و بقیه اسباب بازی ها او را ترساندند تا نگذارند باز را منفجر کند، او با وحشت فرار می نماید. ترساندن او تا این حد کار وحشتناکی بود، و اینکه چگونه اسباب بازی ها در حال زنده شدن گیر نیافتادند هم معلوم نیست. زخمی کردن و ترساندن بچه کوچکی که سبک بازی متفاوتی نسبت به اندی دارد، انتخاب جالبی برای یک فیلم بچگانه بود.
1. چگونه اسباب بازی ها به وسیله آدم های دیگر گیر نیافتادند؟
در هر کدام از قسمت های داستان اسباب بازی، اسباب بازی ها عملا خود را به روش های مختلف زنده نشان می دهند. از صحبت مستقیم با سید گرفته تا دزدکی به این طرف و آن طرف رفتن در مهدکودک، باورنکردنی است که آن ها هرگز گرفتار نشدند.
یکی از شگفت انگیزترین زمان هایی که گرفتار نشدند ممکن است زمانی باشد که باز و سایر اسباب بازی ها زیر علامت های مخروطی ترافیکی پنهان شده بودند تا از خیابان عبور نمایند. تغییر الگوی ترافیک در یک خیابان اصلی کار بزرگی است. اگر مخروطی ها آن ها را پنهان می کردند، در این صورت باید توضیحی برای حرکت مخروطی ها در خیابان وجود داشته باشد. هرکسی که در پیاده رو راه برود یا از پنجره خود در آسمان خراش های بی شمار اطراف به بیرون نگاه کند باید متوجه این اتفاقات عجیب و غریب شده باشد.
منبع: screen rant
منبع: دیجیکالا مگ